رپرتاژ اگهی
تابلو به ظاهر ساده ای که مارا به شغل ملیاردی رساند
مادربزرگم تابلوی خاتم کاری کوچکی توی اتاقش داشت، که به عنوان هدیه ازدواج به همسرم داد. همسرم آن را به دیوار نصب کرد و گاهی به آن خیره می شد. یک روز گفت ارزش تابلو را فهمیدم. ما اصفهان بودیم و همسرم تا آن روز درآمد کمی داشت تا اینکه به عرضه انواع تابلوها رو آورد و ثروتمند شدیم.