لاغری شدید فریبا نادری همه را شوکه کرد + عکس

لاغری شدید فریبا نادری همه را شوکه کرد + عکس
کدخبر : 15380

در این تصویر تغییر چهره فریبا نادری را بعد از لاغری می بینید

فریبا نادری در تهران به دنیا آمده و یک برادر دارد فریبا نادری در اوج جوانی با مسعود رسام که خیلی از او بزرگ تر بود ازدواج کرد که با بیماری سرطان خون فوت شدفریبا نادری ۸ سال پس از درگذشت همسر سابقش مسعود رسام ، برای بار دوم ازدواج کرد فریبا نادری یک دختر دارد که در خارج از ایران بدنیا امده فریبا نادری بازیگر نقش منفی سریال ستایش لاغری بسیار عجیبی را بعد از این سریال تجربه کرد که برای هوادارنش جالب بوده است.

 

خبرمهم : خواسنگاری تهی از ریحانه پارسا فاش شد + عکس

 

ac-image-KD1606288470g7

 

 

بیوگرافی فریبا نادری:

فریبا نادری متولد ۱۳۶۳، بازیگر و مدیر بازرگانی ایرانی است. فریبا نادری به طور اتفاقی وارد عالم بازیگری شد، او با سریال «مروارید سرخ» معرفی شد و با سریال «گل بارون‌زده» باعث شد که اهالی سینما روی بازی او حساب ویژه ای باز کنند. او به جز بازیگری به خانه داری به ویژه آشپزی علاقه ویژه ای دارد و هرگاه که در منزل است، وقت خود را صرف آشپزی می‌کند.

 

فریبا نادری می‌گوید: در سال ۱۳۶۳ به دنیا آمدم، از بچگی عاشق بازیگری بودم و بزرگ‌ترین آرزویم این بود که جای قهرمان فیلم‌هایی که دوستشان دارم، قرار بگیرم، اما پدر و مادرم مخالف بودند و سختگیری می‌کردند تا من به درس و مشقم بیشتر توجه داشته باشم.

 

در دوران کودکی بسیار شیطون و بازیگوش بودم، از آنجایی که با برادرم حمید رابطه بسیار خوبی داشتم، تمام روز با او بازی می‌کردم و به همین خاطر شیطنت‌هایم هم پسرانه بود. من حتی یک عروسک هم نداشتم و بهترین اسباب بازی من توپ «چهل تیکه» بود، یادم می‌آید که با بچه‌های محل، کوچه را می‌بستیم و هفت سنگ یا فوتبال بازی می‌کردیم.

 

زمانی که در دوران راهنمایی تحصیل می‌کردم، به طور اتفاقی به من پیشنهاد اجرای برنامه «نیمرخ» داده شد، اما مادرم مخالفت کرد. از این حکایت چند سالی گذشت تا اینکه یک روز با دوستم که گریمور بود برای تست به دفتر «مسعود رسام» رفتیم، آن روز وی با تست بازیگران برای سریال «مروارید سرخ» مشغول بود، من هم غافل از این ماجرا نشسته بودم تا اینکه از اتاق شان آمدند بیرون و گفتند نوبت شماست. گفتم من برای تست بازیگری نیامده‌ام، دوستم آمده است… او به من گفت: حالا که آمدی بیا تست بده… آن روز خوش‌شانس بودم و در تست قبول شدم، اما می‌دانستم که خانواده‌ام مخالفت خواهند کرد.

 

در قراردادم شرط کردم که خانواده ام هم باید پشت صحنه بیایند و گروه مروارید سرخ هم پذیرفتند. با این شرایط باز هم مادرم مخالفت کرد، اما سرانجام متوجه شد که علاقه من به بازیگری وصف‌ناپذیر است و نمی‌توانند مقابل علاقه‌ام ایستادگی کنند و این شد که به بازیگری روی آوردم و خوشحالم که مردم هم از آن استقبال کردند.

 

 

 

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر:

‍‍‍
این خبر را از دست ندهید
روی خط رسانه