هوشنگ ابتهاج | سایه

هوشنگ ابتهاج ( سایه ) درگذشت | بیوگرافی و علت مرگ سایه

هوشنگ ابتهاج ( سایه ) درگذشت | بیوگرافی و علت مرگ سایه
کدخبر : 36823

دقایقی قبل یلدا ابتهاج دختر هوشنگ ابتهاج خبر فوت پدرش را در اینستاگرام منتشر کرد .

به گزارش رصداقتصادی : یلدا ابتهاج دختر هوشنگ ابتهاج شاعر بزرگ و معروف ایرانی دقایقی قبل با انتشار عکسی از پدرش خبر فوت پدرش را رسانه ای کرد . هوشنگ ابتهاج از شاعران غزل سرای معاصر است که طرفداران زیادی نیز دارد . یلدا ابتهاج با انتشار عکسی از سایه اینگونه نوشت : 

بگردید ، بگردید ، در این خانه بگردید 
در این خانه غریبید ، غریبانه بگردید 

سایه ما با هفت هزارسالگان سر به سر شد . 

هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج؛ از سایه تا ارغوان 

امیر هوشنگ ابتهاج متخلص به، ه. ا. سایه، شاعر به نام ایرانی است که هم اکنون در کشور آلمان زندگی می‌کند.

به گزارش ایمنا امیرهوشنگ ابتهاج غزل‌سرای معاصر ایرانی با دقت در اوضاع سیاسی و اجتماعی حاکم بر روزگارش، مقداری احساسات شخصی خود را در شعرهایش گنجاند و با نفوذ عاطفه در غزل‌هایش و پرداختن به موضوعات روز جامعه توانست بیانگر نیازهای مردم باشد.‌

زندگینامه هوشنگ ابتهاج

امیر هوشنگ ابتهاج در روز یکشنبه، ششم اسفند ۱۳۰۶ در رشت متولد شد، وی اولین فرزند میرزا آقا خان ابتهاج و فاطمه رفعت و تنها پسر یک خانواده ۴ فرزندی بود. پدرش آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت و مدتی رئیس بیمارستان پور سینای این شهر بود.

هوشنگ ابتهاج شروع تحصیل و ادامه تحصیلات ابتدایی و بخشی از تحصیلات دبیرستانی در مدارس عنصری، قاآنی، لقمان و شاهپور در شهر رشت سپری کرد و بعد برای کلاس پنجم متوسطه در دبیرستان تمدن تهران مشغول به تحصیل شد.

امیرهوشنگ نوجوان گرچه در درس و مدرسه کوشا نبود اما شیفته مهارت‌آموزی شد و در کنار نقاشی و مجسمه‌سازی، به دیگر هنرها نیز علاقه‌مند بود. به‌گفته خودش: در همان هشت تا ده‌سالگی برای غذا پختن حرص می‌زدم. یک بار هم سه ماهِ تابستان مرا فرستادند پیشِ یک خانم خیاط. شاید چون در خانه شلوغ می‌کردم. گلدوزی و دِسْمِه‌دوزی هم از او یاد گرفتم. مدت کوتاهی هم پیش «موسیو یرواندی» پدر «جرج مارتیرسیان» نوازنده ارکستر سمفونی تهران، مشق ویولن کردم.

هوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۱۸ با موسیقی و سرودن شعر آشنا شد. وی در آغاز، همچون شهریار، چندی کوشید تا به راه نیما برود؛ اما، نگرش مدرن و اجتماعی شعر نیما، به ویژه پس از سرایش ققنوس، با طبع او که اساساً شاعری غزل سرا بود؛ همخوانی نداشت. پس راه خود را که همان سرودن غزل بود؛ دنبال کرد.

هوشنگ ابتهاج

ابتهاج مدتی به عنوان مدیر کل شرکت دولتی سیمان تهران مشغول به کار بود.

وی از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۶ سرپرست برنامه گل‌ها در رادیوی ایران، پس از کناره‌گیری داوود پیرنیا و پایه‌گذار برنامه موسیقایی گلچین هفته بود. تعدادی از غزل‌های او توسط خوانندگان ترانه اجرا شده است.

 

همسر هوشنگ ابتهاج

امیر هوشنگ ابتهاج در سال ۱۳۳۷ با خانم آلما مایکیال ازدواج کرد.

 

فرزندان هوشنگ ابتهاج

حاصل ازدواج هوشنگ ابتهاج و آلما مایکیال چهار فرزند به نام‌های یلدا «۱۳۳۸»، کیوان «۱۳۳۹»، آسیا «۱۳۴۰»، و کاوه «۱۳۴۱» است.

هوشنگ ابتهاج

آثار هوشنگ ابتهاج

نخستین نغمه‌ها (۱۳۲۵)

سراب (۱۳۳۰)

سیاه مشق (فروردین ۱۳۳۲)

شبگیر (مرداد ۱۳۳۲)

زمین (دی ۱۳۳۴)

چند برگ از یلدا (آبان ۱۳۴۴)

یادنامه (مهر ۱۳۴۸) (ترجمه شعر تومانیان شاعر ارمنی، با همکاری نادرپور، گالوست خاننس و روبن)

تا صبح شب یلدا (مهر ۱۳۶۰)

یادگار خون سرو (بهمن ۱۳۶۰)

حافظ به سعی سایه (دیوان حافظ با تصحیح ابتهاج)

تاسیان مهر ۱۳۸۵ (اشعار ابتهاج در قالب نو)

از مهم‌ترین آثار هوشنگ ابتهاج تصحیح غزل‌های حافظ است. این اثر با عنوان «حافظ به سعی سایه» نخستین بار در سال ۱۳۷۲ از طرف نشر کارنامه به چاپ رسید. بار دیگر نیز با تجدید نظر و اصلاحات جدید منتشر شد. سایه سال‌های زیادی را صرف پژوهش و حافظ‌شناسی کرد. این کتاب حاصل تمام آن تلاش‌ها و زحمات است که در مقدمه آن را به همسرش آلما پیشکش کرده است.

هوشنگ ابتهاج

توصیف تعدادی از مجموعه‌های شعر هوشنگ ابتهاج به اختصار

اولین نغمه‌ها / نخستین نغمه‌ها: سایه در سال ۱۳۲۵ مجموعه «نخستین نغمه‌ها» را، که شامل اشعاری به شیوه کهن است، منتشر کرد. در این دوره هنوز با نیما یوشیج آشنا نشده بود. اولین نغمه‌ها در غزل از حیث زبان به حافظ بسیار نزدیک شده است. غزل‌های عاشقانه‌ی او همراه با مضامین اجتماعی نهفته در آن، غزل وی را به بهترین غزل‌های معاصر بدل ساخته است.

سراب: سراب نخستین مجموعه او به اسلوب جدید است، اما قالب همان چهارپاره است با مضمونی از نوع تغزل و بیان احساسات و عواطف فردی؛ عواطفی واقعی و طبیعی.

سیاه مشق: مجموعه «سیاه مشق»، با آنکه پس از «سراب» منتشر شد، شعرهای سالهای ۲۵ تا ۲۹ شاعر را دربرمی‌گیرد. در این مجموعه، سایه تعدادی از غزل‌های خود را چاپ کرد و توانایی خویش را در سرودن غزل نشان داد و شهریار پیش گفتاری در مورد غزل دربار آن می‌نویسد.

شبگیر: سایه در مجموعه‌های بعدی، اشعار عاشقانه را رها کرد و با مردم همگام شد. مجموعه «شبگیر» پاسخ‌گوی این اندیشه تازه اوست که در این رابطه اشعار اجتماعی با ارزشی پدید می‌آورد. مجموعه شبگیر و زمین نشان می‌دهد.

چند برگ از یلدا: مجموعه «چند برگ از یلدا» راه روشن و تازه‌ای در شعر معاصر گشود.

هوشنگ ابتهاج

نمونه‌ای از اشعار هوشنگ ابتهاج:

آنکه مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت / در این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت

خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد / تنه‌ای بر در این خانه تنها زد و رفت

 

ماجرای مهاجرت به آلمان هوشنگ ابتهاج

سایه درباره مهاجرت به آلمان گفت: رفتن من به آلمان اجبار نبود، اول یکی از بچه‌هایم رفت آلمان، بعد زنم رفت که بچه ام تنها نباشد، بعد بچه‌های دیگر رفتند، یک مدتی هم من ممنوع الخروج بودم، بالاخره من هم سال ۶۴ رفتم. مهاجرت نکردم و گاهی تهران هستم

هوشنگ ابتهاج

زندگی در آلمان

هوشنگ ابتهاج درباره زندگی‌اش در آلمان می‌گوید: در طول روز دو سه ساعت بیشتر نمی‌خوابم، صبح خیلی زود بیدار می‌شوم، چایی درست می‌کنم و با کمی نان خشک صبحانه می‌خورم. روزها می‌نشینم تلویزیون تماشا می‌کنم و می‌بینم دنیا روز به روز دیوانه تر می‌شود، بعد ناهار می‌خورم و دوباره دیوانگی دنیا را تماشا می‌کنم که بدانم آخر این دیوانگی دنیا به کجا خواهد کشید.

بعد شب هم کمی می‌روم و می‌خوابم، ویروس شعر گفتن هم همیشه هست و هر از گاهی چیزهایی می‌نویسم.

هوشنگ ابتهاج

هوشنگ ابتهاج در استدلال نام شاعری‌اش یعنی سایه می‌گوید:

حروف و کلمات برای من رنگ دارند: ر خاکستری، گ نارنجی و ج سیاه است. ی کلمات برایم سرد و گرم‌اند: سایه کلمه‌ای سرد است، گلابی کلمه‌ای گرم. به‌گمان من در کلمه سایه یک مقدار آرامش و خجالتی‌بودن و فروتنی و بی‌آزار بودن هست؛ این‌ها برای من جالب بود و با طبیعت من می‌ساخت.

خود کلمه سایه از نظر حروف الفبا حروف نرم بدون‌ادعایی است. در آن نوعی افسوس است و ذات معنای این کلمه، نوعی افتادگی دارد در مقابلِ خشونت و حتی می‌شود گفت وقاحت.

 

جایزه صلح سایه

در روز ۱۲ مهر سال ۱۳۹۷ در مراسم پایانی «ششمین جشنواره بین‌المللی هنر برای صلح»، نشان عالی با عنوان «هنر برای صلح» به هوشنگ ابتهاج و سه هنرمند دیگر اهدا شد.

 

اشعار هوشنگ ابتهاج

ابتهاج از همان دوران جوانی، سرودن شعر را آغاز کرد. او شاعری غزل‌سرا است؛ اما اشعار نو نیز دارد. در واقع می‌توان گفت شعر سایه به دو بخش کهن و نو تقسیم می‌شود. اشعار کلاسیک او که بیشتر در قالب غزل و دوبیتی هستند، مضامین عاشقانه دارند. شاعر در این قالب‌ها به بیان احساسات شخصی و عاشقانه خود می‌پردازد. اما در اشعار نو، بیشتر به مضامین و دغدغه‌های جمعی و مفاهیم اجتماعی- سیاسی می‌پردازد.

ابتهاج در سال ۱۳۲۵ مجموعه شعر «نخستین نغمه‌ها» را که شامل اشعار کلاسیک است، منتشر کرد. «سراب» مجموعه شعر بعدی سایه است. اگرچه این مجموعه در قالب چهارپاره و با مضامین معمول غزلیات، از جمله احساسات فردی و بیان عواطف است، می‌توان در آن استفاده از اسلوب جدید، گرایش و تمایل شاعر به شعر نو را دید.

مجموعه سیاه‌مشق که پس از سراب منتشر شد، شامل بهترین غزل‌های سایه است. او در این مجموعه توانایی خود را در غرل‌سرایی، ثابت می‌کند.

حافظ به سعی سایه، یکی از دقیق‌ترین تصحیح‌های دیوان حافظ است

سایه علاوه بر ادبیات، در زمینه سیاسی و اجتماعی هم بسیار فعال بود و از مخالفان حکومت شاهنشاهی محسوب می‌شد. ازاین‌رو، بسیاری از اشعار او رنگ و مضمون اجتماعی- سیاسی دارند. مجموعه شعرهای «شبگیر» و «چند برگ از یلدا» که به‌ترتیب در سال‌های ۱۳۳۲ و ۱۳۴۴ منتشر شد، حاوی اشعار اجتماعی-سیاسی سایه هستند.

کتاب «حافظ به سعی سایه» یکی از تازه‌ترین تصحیح‌های دیوان حافظ است که در سال ۱۳۷۲ منتشر شد . در این اثر، ابتهاج از روى ۳۰ دست‌نوشته قرن نهم به تصحیح دیوان حافظ پرداخته است.

از دیگر آثار هوشنگ ابتهاج، می‌توان به کتاب‌های «زمین»، «تا صبح شب یلدا»،«یادگار خون سرو»، «تاسیان» و «بانگ نی» اشاره کرد. همچنین کتاب «یادنامه» ترجمه‌ای است از اشعار شاعر ارمنی «هوانس تومانیان»

در سال ۱۳۹۱ «میلاد عظیمی» نویسنده و استادیار دانشگاه تهران در گفت‌وگو با سایه، کتاب خاطرات او را با نام «پیر پرنیان‌اندیش» منتشر کرد.

الف سایه

 

شعر نو

اشعار نو و نیمایی سایه، نسبت به غزلیات او، کمتر رنگ و بوی عاشقانه دارند. ابتهاج اندیشه‌ها و دغدغه‌های اجتماعی خود را در قالب شعر نو بیان می‌کند. اشعار نوی سایه دارای مضامینی همچون عشق به آزادی، حماسه‌پردازی، انتقاد به نابرابری و مهم‌تر از همه، امید به فردایی بهتر در سایه آزادی است.

یکی ازاین اشعار نو با مضمون اجتماعی، شعر معروف «کاروان» یا «گالیا» است. در زیر بخشی از این شعر را باهم می‌خوانیم:

دیر است گالیا!

عشق من و تو...آه

این هم حکایتی است

از بهر نان شب

اما در این زمانه که درمانده هر کسی

دیگر برای عشق و حکایت مجال نیست

«گالیا» نمونه بسیار خوبی برای شناخت اشعار نوی سایه است. شعری که عاشقانه شروع می‌شود؛ سپس رنگ و بوی اجتماعی می‌گیرد و به مبارزه در راه آزادی و امید به فردایی بهتر ختم می‌شود.

روزی که آفتاب

از هر دریچه تافت؛

روزی که گونه و لب یاران هم‌نبرد

رنگ نشاط و خنده گمگشته یافت باز

من نیز باز خواهم شد آن زمان

سوی ترانه‌ها و غزل‌ها و بوسه‌ها

سوی بهار‌های دل‌انگیز گل‌فشان

سوی تو عشق من!

می‌توان شعر نوی ابتهاج را در دسته «رمانتیسم اجتماعی» قرار داد. شعر رمانتیک اجتماعی بین دنیای درون و بیرون شاعر که در واقع، بین احساسات عاشقانه و دغدغه‌های اجتماعی او پیوند می‌دهد. آنچه که در اشعار نیمایی سایه دیده می‌شود، عاشقانه‌ای است که این‌بار نه فقط برای معشوق، بلکه برای عشق به آزادی سروده است.

۸۸ قطعه از اشعار نو و نیمایی سایه که بین سال‌های ۱۳۲۵ تا ۱۳۸۰ سروده شده‌اند در کتاب «تاسیان» گردآوری شده‌ است. تعدادی از این اشعار قبلا در مجموعه‌های دیگر چاپ شده بودند؛ اما این مجموعه، گردآوری جامعی از اشعار نوی ابتهاج در یک مجلد است.

شعر آزادی. سایه

 

اشعار عاشقانه

سایه، سرودن شعر را با اشعار عاشقانه آغاز کرد و اولین مجموعه از اشعار کلاسیک و عاشقانه خود را با نام «نخستین نغمه‌ها» منتشر کرد. عاشقانه‌های سایه، از مشهورترین اشعار او محسوب می‌شود که در میان مردم از محبوبیت بالایی برخوردار است. او در جوانی عاشق دختری ارمنی به نام «گالیا» شد و شور این عشق به غزلیات او راه یافت؛ اما بعدها عشق به گالیا وارد شعر اجتماعی او نیز شد. همان طور که پیشتر در شعر «کاروان» به نمونه‌ای از آن اشاره کردیم.

مایه اصلی غزلیات، دوبیتی‌ها و در کل شعر کلاسیک سایه، عاشقانه است. او در این قالب‌ها به بیان احساسات شخصی خود، عشق، غم فراق و دیگر مضامین سنتی غزلیات می‌پردازد؛ اما یک ویژگی، غزل سایه را از دیگر غزلیات متفاوت می‌کند. آن ویژگی، زبان ساده، روان و امروزی سایه است. ابتهاج با هنرمندی، زبان امروز را وارد قالب شعری دیروز می‌کند. می‌توان گفت دلیل محبوبیت عاشقانه‌های سایه در میان عامه مردم این است که مخاطب در اشعار کلاسیک و عاشقانه او، با زبان و کلمات دشوار و پیچیده شعر کهن روبه‌رو نمی‌شود. ازاین‌رو، با شعر او همراه می‌شود و بازتابی از احساسات خود را درشعر سایه می‌بیند.

ای عشق همه بهانه از توست

من خامشم این ترانه از توست

آن بانگ بلند صبحگاهی

وین زمزمه شبانه از توست

من انده خویش را ندانم

این گریه بی بهانه از توست

آیا این خبر مفید بود؟

ارسال نظر:

‍‍‍
این خبر را از دست ندهید
روی خط رسانه